سفر جدید مو به من کمک کرد بعد از سرطان کنار بیایم



مسلح به ریزترین اتو صاف کننده جهان، یک برس گرد، و مجموعه ای از مومیایی ها و کرم ها، وارد یک نبرد حماسی با توده های وحشی فرهای کوتاه و وز که از سرم بیرون می زنند، پیش رفتم. هدف من روشن بود: این تسمه های سرکش باید برای تسلیم کشتی گرفته می شدند.

کاشت مو : من همیشه موهای مجعد نداشتم. در بیشتر عمرم موهای بلند و کمی موج دار داشتم که دوست داشتم. همه چیز چند ماه قبل تغییر کرد، زمانی که در سن ۳۷ سالگی، توده‌ای در سینه‌ام پیدا کردم و تشخیص داده شد که سرطان سینه مهاجم مرحله ۲ کارسینوم مجرای دارم.

علاوه بر این، آزمایش من برای جهش ژن BRCA2 مثبت بود. این همان چیزی است که باعث شد سرطان سینه من در این سن کم به وجود بیاید. همچنین من را در معرض خطر ابتلا به سرطان های دیگر از جمله تخمدان، صفاق و پانکراس قرار می دهد.

بعد یک رژیم طاقت‌فرسا شیمی‌درمانی آمد که باعث شد موهای محبوبم را از دست بدهم و به دنبال آن ماستکتومی دوطرفه با بازیابی و بازسازی غدد لنفاوی انجام شد.

مدت کوتاهی پس از آن، متوجه شدم که سرطان من به طور کامل به درمان پاسخ داده است، و من تشخیص باشکوه “بدون شواهدی از بیماری” را دریافت کردم.

در حالی که این بهترین نتیجه ممکن بود، من بعد از مبارزه با سرطان تقریباً به سختی درمان پیش رفتم.

به نظر می رسید که همه نفس راحتی می کشند، اما من هنوز احساس اضطراب و ترس می کردم. هر تلنگری از کمردرد، سردرد، یا سرفه مرا به حالت مارپیچ در می آورد، می ترسیدم سرطانم برگشته یا به استخوان ها، مغز یا ریه هایم سرایت کرده باشد.

تقریباً هر روز علائم را در گوگل جستجو می‌کردم و سعی می‌کردم ترسم را از این که چیزی که احساس می‌کردم چیزی بیش از یک درد روزمره بود کاهش دهم. تنها کاری که انجام می دادم این بود که خود را بیشتر از این بابت احتمالات وحشتناک می ترساندم.

به نظر می رسد، این یک تجربه رایج، اما اغلب نادیده گرفته شده، برای بازماندگان سرطان است.

دکتر ماریسا ویس، متخصص سرطان سینه، مدیر ارشد پزشکی و بنیانگذار Breastcancer.org، یک سازمان غیرانتفاعی که اطلاعات و پشتیبانی از سرطان سینه را ارائه می دهد، گفت: «وقتی درمان شما به پایان می رسد، تجربه شما قطعاً تمام نشده است.

لینک مفید : ۲۲ نکته برای آبرسانی و ترمیم مو پس از سفید کردن

«بیشتر مردم به سرطان سینه به عنوان کوهی برای بالا رفتن و غلبه بر آن به سرعت نگاه می کنند، و همه تصور می کنند و انتظار دارند که شما به حالت عادی برگردید، اما شما اینطور نیستید. ویس گفت: افسردگی در پایان درمان به همان اندازه رایج است که در ابتدای درمان شایع است.

در یک بدن جدید

من فقط از نظر روحی درگیر نبودم. کنار آمدن با بدن جدیدم پس از سرطان به همان اندازه چالش برانگیز بود.

اگرچه بعد از ماستکتومی بازسازی شده بودم، سینه‌هایم مانند سابق به نظر نمی‌رسیدند و احساس نمی‌کردند. حالا از عمل جراحی برآمده و بی حس شده بودند.

تنه ام با اسکار پوشیده شده بود، از بریدگی قرمز خشمگین زیر استخوان ترقوه، جایی که پورت شیمی درمانی ام وارد شده بود تا نقاطی در دو طرف شکمم که زمانی درن های پس از جراحی آویزان بود.

سپس، مو بود.

هنگامی که پوست سر من شروع به جوانه زدن یک لایه نازک پرزدار کرد، هیجان زده شدم. از دست دادن موهایم برای من تقریبا سخت تر از از دست دادن سینه هایم در حالت طبیعی بود. من بیشتر تصوراتم را از موهایم گرفته بودم تا سینه ام.

چیزی که در ابتدا متوجه نشدم این بود که شیمی درمانی چگونه موهای من را تغییر می دهد.

همانطور که این جوانه ها شروع به ضخیم شدن و طولانی شدن کردند، به فرهای محکم و درشت تبدیل شدند که اغلب در جامعه سرطانی به آنها “مواد شیمیایی” گفته می شود. این موهایی که خیلی منتظرش بودم هیچ شباهتی به موهای قبل از سرطان نداشت.

“بسیاری از افرادی که این مشکل را پشت سر گذاشته اند احساس می کنند کالاهای آسیب دیده هستند. ریزش مو عمیقا ناراحت‌کننده است و تغییر یا از دست دادن سینه‌ها، و همچنین تغییر یائسگی برای بسیاری از افراد به دلیل درمان یا برداشتن تخمدان‌ها – و فقط دانستن اینکه شما فردی سرطانی هستید – دید شما را تغییر می‌دهد. ویس گفت: دنیا و بدن خودت.

وقتی سعی کردم موهای تازه در حال رشدم را حالت بدهم، یاد گرفتم که تمام تکنیک هایی که روی مانل قدیمی و کم فرفری من کار می کرد، دیگر اعمال نمی شود. سشوار کشیدن و مسواک زدن آن را به یک آشفتگی پوفی تبدیل کرد.

لینک مفید : بهترین راه برای خوابیدن برای محافظت از مو مجعد

حتی اتوی صاف کننده کوچک من که با این امید خریدم که بتواند قفل های هنوز کوتاه من را تحمل کند، با این فرها همخوانی نداشت. متوجه شدم که باید کاملاً در رویکردم تجدید نظر کنم و تکنیکم را طوری تغییر دهم که با موهایی که الان داشتم، نه موهایی که قبل از سرطان داشتم، مطابقت کنم.

با آنچه دارید کار کنید

به جای مبارزه با فرها، نیاز داشتم با آنها کار کنم، نیازهایشان را تنظیم کنم و آنها را بپذیرم.

از دوستان مو فرفری راهنمایی خواستم و پینترست را برای روش‌های ضد موخوره جستجو کردم. من روی برخی از محصولات فانتزی که به طور خاص برای موهای مجعد طراحی شده بودند سرمایه گذاری کردم و سشوار و صاف کننده را کنار گذاشتم و به نفع خشک کردن با هوا و خراش دادن آن ها شدم.

وقتی این تغییرات را انجام دادم، به چیزی پی بردم. موهای من تنها چیزی نبود که تحت تأثیر سرطان قرار گرفت – عملاً همه چیز در مورد من پس از تجربه من با این بیماری تغییر کرد.

احساس جدیدی از ترس و اضطراب نسبت به مرگ داشتم که به نوع دید من رنگ آمیزی می کرد و حتی در اوقات خوشی بر من آویزان بود.

من دیگر در بدن یا ذهنم همان آدم قبلی نبودم و باید همان طور که موهای فرفری ام را می پذیرفتم با خودم جدید وفق پیدا کنم.

درست همانطور که به دنبال ابزارهای جدید برای رام کردن فرهای وز شده ام بودم، باید راه های مختلفی برای پردازش آنچه که از سر گذرانده ام پیدا کنم. من در درخواست کمک مردد بودم و مصمم بودم که بی سر و صدا با اضطراب و مشکلات بدنم پس از سرطان کنار بیایم.

این کاری است که من همیشه در گذشته انجام می دادم. بالاخره متوجه شدم که درست مانند صاف کننده کوچک، از ابزار اشتباهی برای حل مشکلم استفاده می کنم.

لینک مفید : آیا می توان موهای خود را طوری تربیت کرد که چرب کمتری داشته باشند؟

شروع به دیدن یک درمانگر کردم که در کمک به بیماران سرطانی در مسیریابی زندگی پس از بیماری تخصص داشت. من تکنیک های جدید مقابله ای مانند مدیتیشن را برای آرام کردن افکار مضطرب یاد گرفتم.

اگرچه در ابتدا از این ایده که یک قرص دیگر به رژیم روزانه ام اضافه کنم خسته شده بودم، شروع به مصرف داروهای اضطراب کردم تا به من کمک کنند احساساتی را که درمان و مدیتیشن قادر به کنترل آن نیستند، کنترل کنم.

می دانستم که باید کاری انجام دهم تا ترس طاقت فرسا از عود را که به یک اختلال بزرگ در زندگی من تبدیل شده بود، کاهش دهم.

درست مانند موهای من، طرز فکر من پس از سرطان در حال پیشرفت است. روزهایی هست که هنوز با اضطراب و ترس دست و پنجه نرم می کنم، درست مثل مواقعی که موهای ناهمکارم زیر کلاه می رود.

در هر دو مورد، می‌دانم که با ابزارهای مناسب و کمی کمک، می‌توانم خود را با چیزهای جدید سازگار کنم، بپذیرم و پیشرفت کنم. و متوجه شدم که درد و رنج در سکوت همراه با اضطرابم به اندازه استفاده از تکنیک های قبلی موهای صاف من روی موهای تازه فرفری ام معنا دارد.

آموختن پذیرش اینکه زندگی من تغییر کرده است – من تغییر کرده ام – گام بزرگی در جهت یافتن نه تنها حس جدیدی از حالت عادی پس از سرطان، بلکه به نوعی زندگی شاد و رضایت بخش بود که فکر می کردم برای همیشه به خاطر این بیماری از دست داده ام.

بله، هیچ چیز مثل قبل نیست. اما بالاخره متوجه شدم که اشکالی ندارد.

جنیفر برینگل برای Glamour، Good Housekeeping و Parents از جمله دیگر رسانه ها نوشته است. او در حال کار بر روی یک خاطره درباره تجربه پس از سرطان خود است. او را در توییتر و اینستاگرام دنبال کنید.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه